برای یکی اسکریپت پرداخت آنلاین نوشتم ، بهم میگه شماره کارت خودت یا باباتو بفرست پول رو واریز کنم !
# پیش خودش چی فکر کرده ؟!
رمضان!
والا یادم نمیاد آخرین باری که واسه سحری بلند شدم کی بود!
شاید خیلی سال پیش !
الانام هر روز روزه ها مو میخورم ، اما همیشه گرسنه ام !
# خدایا ! میبخشی دیگه درسته ؟ خواستم بگم اگه خوب خوب حساب کنی ، من هر سال 12 ماهش روزه ام ، منتها نیت ندارم ، همین .
...
نشد...
فلبداهه و دلخوری!
وقتی با یه بشکن میری رو اعصاب !
وقتی خطاهای دیتابیس روانیت کرده !
وقتی زندگی ، همونی که فدای قامتش میکردی وقتی سیخ میکرد ، حالا واست سیخ کرده یا یه چیزی توی همین مایه ها !
اونوقت یه تصمیم کبرییی میگیری که واسه تو کتابا خوبه!
خب لعنطی ؟!
# دیگه نظری ندارم .
...
میدونی ؟
# هیچی ...
واسه دلخوشی خودم !
هر چه پیش آید خوش آید ما که خندان میرویم ...
...
گاهی اوقات اینجوری هام نیست ...
هَی ...
گاهی اوقات میشه ، خوشبختی رو توی یک سوراخ ، برای مدتی هر چقدر هم کوتاه حس کرد ...
در خواب نیمروزی ام بودم که ...
بزرگ شدنش را که احساس میکنم ، آرزو میکنم ای کاش ، شبی یا روزی ، باهم ، بزرگ شدنش را ، احساس کنیم !
فلبداهه ...
یه زمانی آدم دیگه حرفی واسه گفتن نداره ...
فرق شیعه و سُنی ...
فرق شیعه و سنی در یک کلام!
خانوم سوسکه!
شاید هیچکسی توی دنیا نباشه که به اندازه من از سوسک بدش بیاد و ازش متنفر باشه !
چشمتون روز بد نبینه ، دو ماهی میشه توی خونه پر از سوسک شده ، زنده و مرده ، حتی پریروز صبح که چشمامو باز کردم ، دیدم یکیشون توی جام له شده ! فکر کنم شب اومده کشتی بگیره !
بهرحال برای خودم جالب بود ، منی که اگه یه سوسک رو توی یه اتاق میدیدم 6 ماه پامو اونجا نمیذاشتم حالا چه همزیستی مصالمت آمیزی دارم !
بعد فکر کردم ، چه خوب میشد اگه زن بگیرم !
اینطوری هم از شر سوسکها خلاص میشم هم یکی هست که به کارا برسه !
تازهشم اگه روزی باهاش اختلاف داشتم میتونم تحملش کنم و یک همزیستی مصالمت آمیز داشته باشم باهاش ، درست مثل سوسکها !
# یک سوسک خوب ...
حضرت مریم
اینروزها همه حضرت مریمی شدن واسه خودشون!
ادعا میکنن ، نه دوست پسری داشتن ، نه کسی بهشون دست زده تاحالا!
اما ، با یک معادله ساده میشه فهمید ، همشون ...!
# حالا باز جای شکر داره ...
...
الان وقتیه که به یک گل دقیقه نود خیلی احتیاج دارم !
# خیلی ...
...
نظری ندارم
# ماه بعد ...
defined or die
از این سر شب تا آن سر شب ، گر بخوابی راهی نیست !
ساده زیستن بهانه است مشکل نداری است !
میشود آهنگ ملایمی گذاشت ، آرام حرف زد وسالها مردمان را خواب کرد! اما خواب تو چه میشود؟!
اجل و زمانه و روزگار همه تعریف سادهای از ناکامیمان در زندگی است !
کاش میشد ساده به همه چیز اقرار کرد !
کاش میشد بی تمنا هر چیزی را درخواست کرد !
حتی آغوش سادهای برای لحظهای ...
اما نمیشود ...
مشکل از خودمان نیست ، اینها خشت اول آدمی است .
جلاد یا همان خدای متعال ، ساده هرچیزی را خلق میکند ، ساده میبخشد و ساده میکُشد !
پس تکلیف حقانیت مای غیر از او چه میشود؟
نیست ، خدایی ، بین ما و خدا ، تا عدالت را برقرار کند ...
...
مشکل اینجا یا اینجات و آنجا و آنجات نیست ، مسئله اینه نباید بذاری یه سگ دو بار گازت بگیره ...
ناخودآگاه ...
نام کاربری را که وارد میکنم ، یک چشمم به Language bar است که فارسی نباشد ! اما هست !
لبخندی میزنم و تند تند یوزر طولانی ام را وارد میکنم در حالیکه میدانم اشتباه است ...
# یادمیگیرم ، گاهی اوقات به اشتباهات خواسته و ناخواسته ، لبخند بزنم ...
هیس!
شلوارش را که پائین میکشد حساب کار دستش می آید ...
دردی است که گرفتارش شده ، باید خلاص شد ...
میرود و چند ساعت بعد برمیگردد ، اصلاً حواسش نیست ، نصفه شب است ، مردم میخوابند ، اما او باز شلوارش را پائین میکشد ...
# تفکرات عنکبوت گوشه سقف توالت خونه ...
یک حساب ساده
حساب کرده ام اگر روزی 12 ساعت درس بخوانم ، آخر اردیبهشت فیزیک رو تمام میکنم و من میمانم و شیمی و ادبیات و عربی ...
که اگر باز هم با همین ریتم بروم ، دست آخر 2 هفته قبل از کنکور همه چیز تمام است .
وسوسه می شوم دو هفته آخر را از امروز استراحت کنم ! سرم را که روی بالش که میگذارم یادم میاد هفته پیش دو روز درس خوندم و سرجمع 4 ساعت نشد!
میخندم و به خودم قول میدهم نفر اول شوم ! اما امروز نه ، از فردا شروع میکنم ...
# Daily loop