حرف آخر - پروفایل آرزوی مرگ - 31 مرداد 88

زشتی و زیبایی همه مخلوق خداست ، پاکی و بدی همه معیار سنجش خداست ، یادتون باشه هیچکس از اول زشت یا زیبا نیست بلکه با انتخاب خودش از پاکی به زیبایی میرسه یا از بدی به زشتی... 

ادامه مطلب ...
25 آبان 1390 (04:05) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه

هوس مستی

ای دل بیچاره ی من چون جام پر از شراب شده ای

هر کس هوس میکند دمی با تو دمساز است

ولیکن چون مست میشود با دیگرانش راز است...

...

14 مهر 1389 (21:26) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه

ای عُمر من

ای دل بیچاره دوصد زخم خوردی

بر زخم خنجر خورده باز خنجر خوردی

 

ای عمر من ، از عمر من عمری نمانده

در گوش معشوق هیچکس عشقی نخوانده

 

در دل معشوق عشق بی غبار است

مَی فروشان را با مَی چکار است...!

 

پینوشت :

شعر از خودم...

14 مهر 1389 (21:25) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

اوج یا سقوط

مانده ام در انتخاب اوج یا سقوط!

06 مهر 1389 (23:23) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

یابه گویی

دارم فکر می‌کنم…

دارم به این فکر می‌کنم که ” اگه شیطان ، خدا بود

ما آدما خیلی باخداتر بودیم! “

06 مهر 1389 (23:09) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

میروم

نه کسی در راه است ، نه کسی از درد دلم آگاه است…

سرنوشتم شوم و ساکت و سیاه است

ادعای عاشقی نه ، اعتراف عاشقی دیوانگی است!

مجازاتش تبعید به ویرانگی است ، تبعید به گورستان بیگانگان…

نمیدانی چه دردی است …

اینجا همه بیگانه اند…

ولم کن دل بیچاره تو که از عشق نمیدونی

یه روز واسه من میزنی یه روزم با دل اونی

میروم در یک خاطره شاید بمانم…

میروم و تنهایی با غم میخوانم…

نه کسی در راه است ، نه کسی از درد دلم آگاه است…

06 مهر 1389 (23:05) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

بازی من و تو

توی بازی من و تو ، من یک گل زدم…
اما تو هنوز 2- هیچ جلویی!

پ.ن: دیدی؟! من بازم به نفع تو گل زدم…

06 مهر 1389 (20:03) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

گاهی

گاهی در گذر زمان خوابم میبرد…

17 شهریور 1389 (21:32) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه

سیگار؟

- تو بیشتر چه سیگاری می کشی؟
- من بیشتر ته سیگار می کشم! 

17 شهریور 1389 (21:26) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

زمین خورده ، لگد خورد!

سرم رو روی زمین گذاشتم ، به امید این که صدای پاشو بشنوم

هیچ صدایی نبود به جز خورد شدن من!

05 شهریور 1389 (22:43) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه

عاشق

یکی رو میشناختم تا آخر عمرش عاشق بود، ولی آخرش مُرد!

05 شهریور 1389 (22:43) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه

شب

شب آمده است و اسم شب بیانگر خواب
ده قرص خواب
یک لیوان آب
یک بغض در گلو
و تا ابد خواب…

05 شهریور 1389 (22:43) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه

ستاره

عزیزم
ستاره هم نبودیم ملت نگاهمان کند ، ما چشمک بزنیم و هر یک فکر کنند فقط برای او چشمک میزنیم!
عزیزم صرفه جوییست!
یک چشمک!
100 لبخند

05 شهریور 1389 (22:18) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه

وارونه

آه عزیزم ، من هر چه رو به تو می‌آیم ، دورتر میشوم!
نمیدانم جاده ها وارونه شده اند، یا من به عقب می‌نگرم!

05 شهریور 1389 (22:18) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

گاهی باید

چراغها را خاموش کنید...

گاهی باید به زور خوابید...

پ.ن:هر گونه برداشت معنوی، سیاسی ، فرهنگی ، آموزش ، اجتماعی ، اخلاقی وغیر اخلاقی از این نوشته آزاد است!

05 شهریور 1389 (22:17) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

غوغا

توی دلم غوغاست!
بیا باهم فریاد بزنیم!

میفهمی! باهم

05 شهریور 1389 (22:14) | قدیمی‌ها | دیدگاهها بسته است

آهای زمین

آهای زمین یه لحظه تو دراز بکش!

پ.ن: آهای زمین یه لحظه تو نفس نکش!

05 شهریور 1389 (22:14) | قدیمی‌ها | 0 دیدگاه