دیدی چی شد ؟!!!!!
خدایا
خدایا ، من هیچی ، مواظب خودت باش ...
خنده دار
میدانی خدا ، خنده دار است
این روزها ، در و دیوار شهر ، اس ام اس ها ، فیلم ها ، حتی آگهی های بازارگانی ، همه تو را یادآوری میکنند
شب قدر است ، همه خود را میکشند تا صبح
میدانم میدانی و میدانم ، آدم ها برای به یاد تو بودن دنبال مناسبت هستند
خنده دار است یا دردناک نمیدانم ، اما خودت خوب میدانی شمارش معکوس دوره دوباره فراموش شدنت تا سال دیگه شروع شده
خدایا ، تو فعلا با این آدمها بساز من برم یه چرتی بزنم
قول میدم بعد ماه رمضون خودم باهاتم ، غصه نخور
خدایا
خدایا من که به کسی کاری ندارم
پس لطف کن بی زحمت بی زحمت بی زحمت اگر انشاالله سختت نیست زورت نمیاد ، یه کاری کن هیچ کسی به من هم کاری نداشته باشه !!!!
فهمیدی؟!!!!!
خدایا
خدایا خیلی وقتها دست آدمو میگیری و بعضی وقتها هم حال آدمو ...
# ما کدوم نیمه لیوان رو ببینیم دقیقاً ؟
...
دلسردم دل شکسته و نا امید
وحالم به سان کودکی است که تنها یادگاری اش را به آب رودخانه میسپارد
چه تلخ است ، تمام عمرت به خودت دروغ گفته باشی
و چه سنگین است به دوش کشیدن بار انتظار و ساده دل بریدن
اگر روزی تمام زندگی ات باعث لحظه ای تبسم کودکانه شود حاضری بفروشی ؟ چند میدهی؟
آیا زندگی ارزش خرید و فروش دارد؟
میدانی تمام عمرت چشمات به آسمان باشد به رحت الهی و آنگاه که سر به زیر و ناامید میشوی ، باران تمام تنت را خیس کند
آیا شکر جایز است ؟ نه!
خدایا ... !آتش تشنگی را امروز سیرآب کنی بهتر است یا فردا یک جسم سوخته را مداوا ؟
آیا باید همیشه لحظه آخر معجزه کنی ؟!
گل یا پوچ
خدایا ، بیا با هم گل یا پوچ بازی کنیم ، فقط نامردی اگه اینجا ، قدرتت رو به رخ بکشی ...
خدایا
خدایا ، کارت درسته ، حرف نداری ، یکه یکی
# میپرستمت
خدایا
میدانم ، دلت یک توبه جانانه میخواهد اما اینو بدون
فلبداهه
خدایا ...
میدانی ، یک درد فقط یک درد است ، اما تکرار همان درد میشود هزار درد ...
میدانم تنهایی و میدانی تنهایم اما خدایا ، چرا هر بار تنهاییت را به رخم میکشی ؟ یادت باشه من فقط یک انسانم ...
درد و رنج را به ظاهر تحمل میکنم اما قبول ندارم ، سهم من ، سهم من فقط درد و رنج نیست ؟!
خدایا ، دلت چه میخواهد ؟
التماس اجباری؟ گریه زاری؟ دعاهای شبانه؟ نذر و نیاز؟ هوم؟
پس واقعا تو محتاجی نه من :)
بیا یک معامله کنیم ، دلت هر چه میخواهد بگو ، هر چه در توان دارم میدم و میدانی من هیچ چیز نمیخواهم جز جواب یک سوال ! تا کَی انتظار؟
# وخدایی که گوشهایش را گرفته شاید تا ابد ...
خدایا ...
صدایی ، ندایی ، حرفی ، حرکتی ، نشونه ای ...
به نظر خودت وقتش نیست ؟! یه چیزی نشون بدی ؟
# یا شاید ...
خدایا ...
خدایا اگر میشنوی ! اگر هستی ! اگر رهگذری ...
صدای حق حق کودکی که به تمنای دوست داشتن ، آرام گریه میکند را میشنوی ؟
خدایا من تنهام ، اونم تنهاست ، به نظر خودت ، تکلیف چیست؟
# وخدایی که شاید منتظر یک فرصت است ...
# وشاید خدا میخواهد یک فرصت بدهد ...
و ...
این روزها ناخودآگاه خیلی به خدا فحش میدم ، خیلی …
یه حرف خومونی با خودت
قربون مرامت ، که هروقت کج رفتیم ، کوچیکاشو بخشیدی و واسه بزرگاش خوابوندی تو دهمنمون
حال میکنم بات ، عدالتت رو دوست دارم ، میپرستمت
امروزه رو خوب یادم میمونه! کاری رو که خودم میخواستم بکنم ، تو داری انجام میدی !
مرامتو دوست دارم تا ابد !
# امروز رو خوب یادم میمونه ...
یه بابایی میگه
دعا نکنید، مدتهاست خدا Mark all as read میکند.
# خواستم بگم ، راست میگه!
ای خداآآآآآآآآآآآآ!
دلم میخواست خدا یه بار به حرفم گوش میداد!
اونوقت در گوشش میگفتم ، گور بابای آدما ، تمومش کن ، بزن اون لعنطی رو...
# و خدایی که به حرف بندههاش گوش نمیدهد که نمیدهد!
خدایا
خدایا یا آینه را بشکن یا دل من را ...
# و خدا شکست هر آنچه شکستنی بود!
عشق خدا
و خدایی که ترسید از ابراز عشقش به حوا !
آدم را آفرید تا عشق بازی کند...
سکوت خدا
یه گوشه ساکت نشستم ، خیره به آسمان و خدا بازم سکوت کرد...