زندگی

گاهی اوقات حس میکنم زندگی ام را در ثانیه ای باختم آن روز ...

27 بهمن 1392 (23:23) | خسته | دیدگاهها بسته است

عشق

عشق ، دروغ بزرگی است که مخم را میخورد
همه ، خودخواهی بزرگی دارند
هیچ کس عاشقانه تو را دوست نخواهد داشت
همه در هر معامله ای به فکر سود شخصی هستند و بس
و عشق معامله ی ساده لوحانه ی توست و زیانی به بهای تمام عمر
مجبوری خود را محکوم کنی به چیزی که وجود خارجی ندارد
من تنهایم وتنها زندگی میکنم و عاقبت تنها در یک گور دفن میشوم و همه محکومیتم به جرم عشق هست
دلم هوای یک زندان انفرادی را دارد ، بی تفاوت به گذر زمان و اجبار به پایبند بودن به عشقی دروغین ...
گاهی وقتها عشق فقط یک سوتفاهم است ، به قیمت یک عمر از دست دادن آرامش ...

27 بهمن 1392 (23:22) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

من

من ساده تر از آنم که حرفهایی به آن پیچیدگی را باور کنم ، لطفا کسی برای من داستان نسازد ، گاهی اوقات یک حرف راست ، شنیدنی تر است ...

27 بهمن 1392 (22:46) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

حکایت من

حکایت من هم شده حکایت اون ماره که عاشق دختر همسایه شده بود بعد از چند سال فهمید شلنگه آبه

# والا به خدا

# به هر چی که نبودیم متهم شدیم

25 بهمن 1392 (13:03) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

..

آنانکه تو را برای خودت میخواهند خیلی کم اند و آنانکه تو را برای خودشان می خواهند خیلی زیاد ...

ترجیح میدهم در زندگی خودم غرق شوم تا اینکه کسی به قصد نجاتم ، زندگیم را شریک شود ...

25 بهمن 1392 (12:13) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

...

من ، بی تو ، حتی من هم نیستم ، فقط یک او هستم ...

24 بهمن 1392 (21:55) | دلنوشته | 0 دیدگاه

چه کردی ...

تو با من چه کردی ...

24 بهمن 1392 (02:58) | دلنوشته | 0 دیدگاه

فرزاد فرزین

# وقتی عادت کنی به تنهایی خیلی چیزها رو میشه باور کرد ...

22 بهمن 1392 (23:21) | از دل ترانه | دیدگاهها بسته است

...

دلسردم دل شکسته و نا امید
وحالم به سان کودکی است که تنها یادگاری اش را به آب رودخانه میسپارد  
چه تلخ است ، تمام عمرت به خودت دروغ گفته باشی
و چه سنگین است به دوش کشیدن بار انتظار و ساده دل بریدن
اگر روزی تمام زندگی ات باعث لحظه ای تبسم کودکانه شود حاضری بفروشی ؟ چند میدهی؟
آیا زندگی ارزش خرید و فروش دارد؟
میدانی تمام عمرت چشمات به آسمان باشد به رحت الهی و آنگاه که سر به زیر و ناامید میشوی ، باران تمام تنت را خیس کند
آیا شکر جایز است ؟ نه!
خدایا ... !آتش تشنگی را امروز سیرآب کنی بهتر است یا فردا یک جسم سوخته را مداوا ؟
آیا باید همیشه لحظه آخر معجزه کنی ؟!

20 بهمن 1392 (23:55) | وخدا | 0 دیدگاه

:)

با خدا بحث نکن ...

گوشش از این حرفا پره ...

19 بهمن 1392 (17:31) | سایه | 0 دیدگاه

لبخند

چه دلبری میکنه یه لبخند توی باغ چایی ...

ممممم ...

12 بهمن 1392 (03:31) | سایه | دیدگاهها بسته است

...

دوباره دل هوای با تو بودن کرده ...

11 بهمن 1392 (22:23) | خسته | 0 دیدگاه

آرامش

آرامشی که توی تنهایی هست ، توی هیچ جای دنیا نیست ...

# و انتظار ، پر از هیجان است ، اما بدون آرامش ...

11 بهمن 1392 (03:58) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

زندگی

نیم نگاهی به گذشته ، تبسمی به آینده
کسی چه میداند در ذهنم چه میگذرد
میدانی ، اگر تنها باشی یا دور و برت پر از آدمهایی که بهشون هیچ ارتباطی نداری تفاوت چندانی ندارد
مثل مردن توی گورهای دسته جمعی ، تو هم با این آدمها دفن میشی تنهایی ...
زندگی شاید لحظه ای تبسم و آرامش است ، شاید ثانیه ای از یک عمر ...
کسی چه میداند امروز زندگی میکنیم یا فردا یا هیچ وقت
دلم یک بازی بچه گانه میخواهد ، یک پازل ساده دو نفره
که وقتی کاملش کردیم به هم نگاه کنیم ، لبخندی بزنیم و خرابش کنیم
و سالهای بعد به این فکر کنیم که زندگی همان یک لحظه خندیدن بود و بس ! 

04 بهمن 1392 (06:30) | دلنوشته | 0 دیدگاه

دم خدا گرم

دم خدا گرم که چپ و راست همه جوره میخوابونه توی دهنمون ...

03 بهمن 1392 (17:14) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه

من اگه تنها بمونم

من اگه تنها بمونم ، نمیرم دنبال کس دیگه ای بگردم
من اگه تنها بمونم ، نمیرم یه گوشه قهقه و چه چه بزنم
من اگه تنها بمونم ، نمیرم سفر دور دنیا بگردم
من اگه تنها بمونم ، نمیگم همه چی به درک  خودمو عشقه  
من اگه تنها بمونم ، نمیرم با هر کس و ناکسی دوست بشم واسه لحظه ای
من اگه تنها بمونم هیچ کاری نمیکنم ، هیچ کدوم از اون کارایی که فکر میکنی میکنم رو انجام نمیدم نه!!!!
من اگه تنها بمونم ، میرم یه گوشه تنها میشینم و به تو فکر میکنم و دل شکسته ام
من اگه تنها بمونم فقط به روزهایی که گذشت فکر میکنم
من اگه تنها بمونم ، شاید دزدکی سیگار بکشم
من اگه تنها بمونم بی تو ، دیگه فکر نکنم بمونم ، میمیرم ، دق میکنم ...

حالا تو بگو چه کنم ؟

02 بهمن 1392 (03:13) | سایه | 0 دیدگاه