گاهی

گاهی دلم میخواهد در خلوت خیابان ، یک ناشناس مرا به خوردن یک لیوان چایی داغ دعوت کند
به چشمانم ذل بزند و من هر چه در دل دارم بگویم و در آخر بدون هیچ گونه نصیحتی فقط بگوید هی رفیق ، حق با توست !

29 مهر 1393 (02:46) | دلنوشته | 0 دیدگاه

...

خنده دار است این روزها ، هر چیزی که مرا به یاد تو بی اندازد مرا آشفته میکند !

شبیه مار گزیده ای شده ام که از هر ریسمان سیاه و سفید میترسد

اینروزها از هر چیزی غیر از وجود تو برآشفته میشوم ! از هر چیزی حتی یک اس ام اس از تو ...

اینروزها در این سرما ، شدیدا احساس تنهایی میکنم و تو اندکی آنطرفتر بایک استکان چایی داغ ...

29 مهر 1393 (02:37) | سایه | دیدگاهها بسته است

استهلاک

جلوی آینه که می ایستم ، نا خودآگاه چشمم به ساعت داخل آینه می افتد ...
و قیافه پریشان و فرسوده ام انگار هر یک ثانیه از عمرم چیزی خیلی بیشتر از یک ثانیه من را فرسوده میکند و چه بسا پایانم همین نزدیکی هاست ...
این شبها که با سردرد میخوابم و جسم خیلی خسته تر از آنی است که شاید اگر تو بودی ...
من خیلی زودتر از انچه باید فرسوده میشوم

خنده دار است ، تمام عمرم را ده قدم تصور کرده بودم ... و حال در قدم پنجم از پای افتادم !

29 مهر 1393 (02:33) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه

کلوچه

حال این روزهای من شبیه آن پیرمردی است که سالهاست کلوچه های دستپخت همسرش را با شوق به چایی میزند و میخورد و به همسرش لبخند میزند و هیچ کس نمیداند پیرمرد هیچ وقت کلوچه دوست نداشت !!!

# مخاطبم تو نیستی مخاطبم دنیاست ...

20 مهر 1393 (02:31) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه

عکاس

گاهی ته دلم میخواهد کاش عکاس میشدم
اما نه ! مگر یک عکاس چقدر میتواند از تو عکسهای متفاوت بگیرد ...

16 مهر 1393 (11:56) | مینیمال | 0 دیدگاه

خاصیت پاییز

این خاصیت پاییز است ...
آدمها را در خود به فکر خواهد انداخت و یاد هر عشق فراموش شده ای را زنده خواهد کرد

این خاصیت پاییز است تو دلتنگ من شوی و من مثل زمستان ...

16 مهر 1393 (11:50) | سایه | 0 دیدگاه

سرما

هوا انقدر سرد هست این شبها که حاضرم خیال آغوشت  را با یک لیوان چایی داغ تاق بزنم ...

16 مهر 1393 (11:45) | سایه | دیدگاهها بسته است

عشق است دیگر

عشق است دیگر ، دوست دارد تمام دختران خوشکل شهر را به چشمت زهرمار کند

# :)

# خدایا داری امتحانم میکنی؟؟
# من به این امتحانا حالا حالا ها نمیبازم P:

03 مهر 1393 (02:23) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه