هستم ...

اگه نیستم ، نگید نیست!
هستم ، ولی خسته ام ... 

29 بهمن 1390 (17:07) | خسته | 5 دیدگاه

اوپس

خیلی وقته هروقت دختری رو میبینم ، ناخداگاه یاد اون جمله آشنای روی در سوپرمارکت ها می افتم .
باز است ، فشار دهید!

27 بهمن 1390 (18:32) | مینیمال | دیدگاهها بسته است

روی دلم مونده بود

اصولاً آدمی نیستم که زیاد نظر همه برام مهم باشه ، یا اینکه بخوام مورد تائید همه باشم . یا زیاد پابند خوندن یک وبلاگ بشم!
کلاً همه به تخم چپ امیرحافظ ...
اما یه وبلاگی بود ، فکر کنم مال یه پسر بود ، هیچ شناختی ازش نداشتم ، مطالباش کامنت نداشت .
جواب نمیداد ، سرد بود و شاید ماهی به ندرت یه مطلب مینوشت . اما مینوشت ...
از اعتبار دامنه اش فهمیدم چند ساله داره مینویسه و حرفهای خوبی زده بود .
یه ماه قبل اعتبار دامنه اش تموم شد!
تموم نوشته هاش پرید .
اصلاً نمیدونستم کی بود ، چی بود و چی میخواست بگه ، الان چی کار میکنه!
اما ، رده پاهاش گم شده انگار ...
میخوام بگم ، به یادتم رفیق ، مواظب خودت باش...

# silentland.net

23 بهمن 1390 (21:34) | حرفهایی برای خودم | 8 دیدگاه

...

کاش میشد بعضی وقتها یهو بری گُم شی ، یه روز ، یه ماه ، یه سال ، یه عُمر ...
و وقتی برگردی ببینی کسی نیست ...

# آخ ...

23 بهمن 1390 (21:34) | خسته | دیدگاهها بسته است

...

بعضی وقتها با خودم عهد میبندم ، لگد بزنم هر کسی رو که به پام افتاد!
اما کسی نیست ...

23 بهمن 1390 (21:34) | خسته | 7 دیدگاه

من.

شاید باید همیشه آماده بود برای هر اتفاق خواسته و ناخواسته !
اما ، اتفاقات ناخواسته ، پیشبینی های غلطی هستن ، که باید یه جور دیگه باهاش برخورد بشه!
نه اینبار کار تخم چپ و راست نیست!
یا باید به گند کشیده شدنش رو اعتراف کنی ، یا هر جوری که میتونی راست و ریستش کنی اما من بیخیالم همیشه ...

23 بهمن 1390 (21:31) | دلنوشته | 0 دیدگاه

یادمان باشد ...
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ...
23 بهمن 1390 (02:32) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

با خداترین مردم ...

شاید با خدا ترین مردم ، همین افرادی هستن داخل کلیپ های موبایلتون که بعد از چند بار آه آه گفتن میگن ، oh my god !

# و خدا را در همه حال بسیار یاد کنید ...

21 بهمن 1390 (23:56) | مینیمال | دیدگاهها بسته است

به چپم ...

و مردها چیزی دارن ، که زنها از داشتنش عاجزند ...

و مردها با یک جمله هر چیزی را فدایش میکنن
به تخم چپم ...

 

21 بهمن 1390 (23:55) | مینیمال | 5 دیدگاه

پشت کنکور!

موقعیت فعلی من دقیقاً مشابه ، سال 87م است .
باز قانون ساده‌ی کودکیم ...
هر راه رو دو بار باید رفت ...

19 بهمن 1390 (21:26) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

فلبداهه

بسیاری از تصمیم های کبرایمان به یکباره نابود میشود!
باز آن ضرب‌المثل همیشگی!
سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است!
اما ، خرده سنگها ، با هم ...

17 بهمن 1390 (00:42) | مینیمال | 4 دیدگاه

ها ها ها ها!

حتی اگه از تمام مردهای دنیا عقب باشم ، لااقل ، از تمام زنهای دنیا ، 20 سانت جلوئم!

15 بهمن 1390 (13:50) | مینیمال | دیدگاهها بسته است

...

کاش میشد ، خستگی هاتو به یکبار ول کنی روی وجودش ...
غصه هاتو بریزی بیرون ، نه با گریه با خنده !
اگه میشد به پارگی خطوطی خیره شد ...
تازه اون هیچی نگه ، تو خودت باشی و اون
گاه‌ گاهی ، دزدکی چیزی بگه ! هی بخنده !
تو بکوبی روی شکمش ، این قلمبه! طفلکی دنیای درده مثل تو !
بعد چشماتو ببندی تا یه روز!
بعد که از خواب پامیشی ، میبینی دنیا گذشته!
سرنوشت اون وری رفت لعنتی!
تو که اینور تک و تنها ، خوابشو میبینی هر شب ...
اون که اونور یکی دیگه ، میخزه توی وجودش ، هر دو با هم شاد و خندانن ...
و من ، بهتره هیچی نگم ...

14 بهمن 1390 (23:01) | خسته | دیدگاهها بسته است

بار آخر!

انگار تمامی ندارد ، بار آخرهایمان !

11 بهمن 1390 (16:25) | مینیمال | 7 دیدگاه

اروتیک

انگار نمیدانم زیباترین قله های دنیا ...

11 بهمن 1390 (16:24) | هوس | دیدگاهها بسته است

ممم

جرقه‌های پی در پی با هر بار تکان خوردن !
انگار اثبات نمیخواهد ، قانون نانوشته‌ی فیزیک
دو جسم باهم ، یک دنیا انرژی دارند ...

11 بهمن 1390 (16:22) | هوس | دیدگاهها بسته است

جرم

میخندم به ستم مردم !
عاقبت باید
به جرم تقاص باکرگی بیش از حد
فاحشه‌ای قهار شد ...

11 بهمن 1390 (16:21) | مینیمال | دیدگاهها بسته است

میفهمی چی میگم؟

میدانم ، میدانی ، هر چاله ای را باید پُر کرد ، با هر چیزی که دم دست است ...
ممکن است هر چاله پُر نشده ، روزی ، فاجعه آفرین شود...

11 بهمن 1390 (16:20) | مینیمال | دیدگاهها بسته است

فلبداهه

بعضی وقتها کاش میشد ، یکی زنگ بزنه بگه :
الو ، من اشتباه گرفتم. اما سلام ...

11 بهمن 1390 (00:53) | مینیمال | 5 دیدگاه

فلبداهه

مهم آنجاست اول راه انتخاب کنی!
اینوری یا اونوری؟ 

11 بهمن 1390 (00:52) | مینیمال | دیدگاهها بسته است