لعنت به من

از خودم بدم میاد

30 فروردین 1392 (15:23) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

عشق

عشق تنها امتحان زندگی است که باید شب امتحان خواند ... 

25 فروردین 1392 (12:45) | مینیمال | دیدگاهها بسته است

انتظار

سخت است این درسهای لعنتی ،  تنهایی ... انتظار ... و تنهایی
وبدتر روزهایی است ، که امتحان میگیرتش ، هر روز...

25 فروردین 1392 (12:41) | خسته | دیدگاهها بسته است

مممم

شور است ، اشکهایت ، حتی از شوق ...
اما خوردنیست ...

25 فروردین 1392 (12:39) | سایه | دیدگاهها بسته است

...

میخوامت ...

21 فروردین 1392 (02:36) | سایه | 0 دیدگاه

شب بود و ما ...

تنهایم ، سرم بر سینه‌ی دخترکی است که ناگاه شب، غصه هایش میخورد ...
دردم می‌آید ، به سانِ ناظرِ کودکی افتاده در آب ...
عاقبت باید دلی به دریا زد ...

09 فروردین 1392 (13:08) | سایه | دیدگاهها بسته است

بدون شرح ...
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن‏چنان مات، که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم‏زدنی
فریدون مشیری
08 فروردین 1392 (00:52) | سایه | 0 دیدگاه

مجید خراطها

اگر رفتی نیار یادت ، چه قولهایی به من دادی
به فکر من نباش اصلا ، برو عشقم ، تو آزادی ...

05 فروردین 1392 (23:54) | از دل ترانه | دیدگاهها بسته است

فیض بوکی ها

بعضی ها میرن فیض بوک فقط واسه اینکه چند تا بزغاله ، چرت و پرتاشونو تائید کنه ...
# خوشحالم که توی عمرم حتی یه لحظه هم وسوسه نشدم که توی فیض بوک عضو بشم

01 فروردین 1392 (04:23) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است