حرف ...

یه جا خوندم

"
تا آخر عمرت هم اگه تنها موندی مهم نیست !!!
فقط نذار به جایی برسی که تو آغوش کسی ، با یاد کس دیگه ای بخوابی... "

# قول!

26 خرداد 1394 (00:56) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه

من

یه خونه میخوام با یک حیاط دور تا دور خونه ، و یک حصار بلند در اطراف

با درختای بلند در سرتاسرش ، با یک در کوچیک ...

و هیچکسی هیچوقت مزاحمم نشه ، هیچ وقت ...

# همین ، ته آرزوی من همینه

22 خرداد 1394 (01:46) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه

خدایا

خدایا من که به کسی کاری ندارم

پس لطف کن بی زحمت بی زحمت بی زحمت اگر انشاالله سختت نیست زورت نمیاد ، یه کاری کن هیچ کسی به من هم کاری نداشته باشه !!!!

فهمیدی؟!!!!!

21 خرداد 1394 (20:04) | وخدا | 0 دیدگاه

بغض

وقتی در پیامهایم جای کلمه "عشقم" را با "عزیز" عوض میکنم و تو نمیفهمی ، بغض میکنم ...

14 خرداد 1394 (14:59) | خسته | 0 دیدگاه

عدالت

روزگاری تمام عشقم را بی هیچ چشم داشتی، خالصانه تقدیمش میکردم

اما ، حالا ، با عشقی ک تبدیل ب نفرت شده چکار کنم؟

# شاید باید کل نفرتم را نثارش کنم

# عادلانه است به نظرم ....

01 خرداد 1394 (22:36) | سایه | 0 دیدگاه

نفرت

و حالا کل عشقی که داشتم به یکباره تبدیل به نفرتی میشود که قرار است چیزهای زیادی را بسوزاند

اتفاقا اینبار هم ، مثل وقتی ک عاشقت بودم  ، ابدا به خودم فکر نمیکنم  ، همه چیز حول تو میچرخد ...

همه چیز ...

01 خرداد 1394 (02:38) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه