عاشق شدن

عاشق شدن چیز ساده ای است
آنقدر ساده که همه انسانها توان تجربه آنرا دارند اما
مهم عاشق ماندن است
بی انتها ، بی زوال
تا ابد ، بی منت ...

# لینک

30 تیر 1392 (01:18) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

پژو405 مشکی ، اسپورت شیشه دودی

جونم براتون بگه ، الان یه آگهی فروش پژو405 مشکی ، اسپورت ، شیشه دودی مدل 81 دیدم فقط 11.500
رفتم توی نخش ...
اصلا یه حالی دارم ، شبیه کسی که شب اول عروسیشه ، منتها نیم ساعت مونده مهمونا برن
:)

23 تیر 1392 (10:00) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه

من و ماهی !
ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه . تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسته شد و خوابیـــد . دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب . . .

این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند. دوستشون داریم و دوستمون دارند
ولی ما رو نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنند
# لینک
22 تیر 1392 (08:46) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

عشق...

من فهمیدم ، اولین قدم عشق فهمیدن درد هست ، وتصلای درد ، بر عهده عاشق ...
من فهمیدم عاشقی یعنی از خود گذشتن ، و لذت و حسی که در هر گذشت هست ، وصف نشدنی است ...
من فهمیدم تنها نیاز نمیتواند عامل وصال دو تن باشد ، عشق میتواند ، حتی بدون نیاز ، دو جسم جدا از هم را سالهای سال عاشق نگه دارد ...
من فهمیدم آخر هر راه عاشقی ، یک وصال شیرین است هر چقدر هم این راه طولانی باشد ، ارزشش را دارد و من هنوز رهگذر همین جاده ام ...

14 تیر 1392 (06:31) | دلنوشته | 0 دیدگاه

مهدی یراحی

وقت پرستیدن کی لایقت بوده ، انقدر رویایی ، کی عاشقت بوده ...

10 تیر 1392 (03:11) | از دل ترانه | دیدگاهها بسته است

قلط کردم

من غلط میکنم ، پشت دستمو داغ میکنم ، دیگه کاری واسه کسی انجام بدم که اصلا یه خط کد هم بلد نیست بزنه !
به خدا به پیغمبر من هیچ گناهی ندارم .
# پدرم در آومد از بس سوال میپرسه

06 تیر 1392 (19:31) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است

گاهی ...

گاهی آدمی ، به نگاهی دل میبازد ، و گاهی حتی اشاره ای ، آدم را آنچنان مجذوب و افسون میکند که سالها پایبند یک قرار میشوند و به هیچ قیمتی حاضر به شکستن نیست ...
انتظار ، حسرت ، دلتنگی ، همه دارند شکاف زخمی چند ساله را چاک میزنند هر شب ، هر ساعت ، هر لحظه ...
و روزی که بیایی این حسرت خورده ، چیزی جز یک زخم عمیق ندارد که مرهمش باشی ، تو باید باشی تا ابد ...
بهای هر لحظه نبودنت ، سالهای بودن با توست ، به عبارتی ، حسابت تا کنون ، قرنها وصال و عاشقی است ... چه بهشتی باشد ، روزی که تو باشی ... و حساب پاک ...

04 تیر 1392 (03:35) | هوس | 0 دیدگاه

عروسی خاله ام

سه روز پیش یعنی 31 خرداد 92 عروسی خاله ام بود ، انشاالله که خوشبخت بشن .

# دیگه نوبت منه ...

02 تیر 1392 (17:48) | حرفهایی برای خودم | دیدگاهها بسته است