بدترین جواب

بدترین جوابی که در تمام عمرم در هر زمینه ای بخصوص مشکلات کامپیوتری شنیدم

در جواب کلمه "چرا" جواب "نمیدونم" بود!!!!

13 اردیبهشت 1395 (01:52) | حرفهایی برای خودم | 0 دیدگاه

وفادار

چیزهای جدید همیشه هست ، چیزهای بهتر
این وبلاگ رو ببین ، عمر وبلاگ نویسی خیلی وقته تموم شده ، لاین و تلگرام و واتس اپ و کوفت و زهر مار خیلی راحت جای وبلاگ نویسی رو گرفتن و تو ... از تو هم بهتر هست ، نزدیکترهست ، خوشکلتر هست و با محبنتتر ...

اما مشکل اینجاست من وفادارم ، هم به تو هم به وبلاگم !

البته وقتی میگم وفادارم حقیقتا کمی دست و پام شل میشه ، چون بارها خواستم نباشم اما بودم ...

هنوز عدد  2 هست و تو میدونی که چرا ...

راستی ، تولدت مبارک ...

امروز سی سالت تموم شد ، دهه چهارم زندگیت شروع شد

سعی کن لااقل این ده سال رو خوب زندگی کنی

من روز تولدت خیلی سعی کردم همه جوره بفکرت باشم و تولدت رو یادآوری کنم و همش تبریک بگم

میدونم روز تولدت برات مهمه

و کاش تو هم بدونی چیزهایی که برای من مهمه

بهرحال ، من عهد بستم دیگه گله و شکایتی از تو نکنم برای هر چیز :)

# مثل برگی ، تن سپرده به بادم ...

11 اردیبهشت 1395 (03:30) | سایه | 0 دیدگاه