بدترین جوابی که در تمام عمرم در هر زمینه ای بخصوص مشکلات کامپیوتری شنیدم
در جواب کلمه "چرا" جواب "نمیدونم" بود!!!!
وفادار
چیزهای جدید همیشه هست ، چیزهای بهتر
این وبلاگ رو ببین ، عمر وبلاگ نویسی خیلی وقته تموم شده ، لاین و تلگرام و واتس اپ و کوفت و زهر مار خیلی راحت جای وبلاگ نویسی رو گرفتن و تو ... از تو هم بهتر هست ، نزدیکترهست ، خوشکلتر هست و با محبنتتر ...
اما مشکل اینجاست من وفادارم ، هم به تو هم به وبلاگم !
البته وقتی میگم وفادارم حقیقتا کمی دست و پام شل میشه ، چون بارها خواستم نباشم اما بودم ...
هنوز عدد 2 هست و تو میدونی که چرا ...
راستی ، تولدت مبارک ...
امروز سی سالت تموم شد ، دهه چهارم زندگیت شروع شد
سعی کن لااقل این ده سال رو خوب زندگی کنی
من روز تولدت خیلی سعی کردم همه جوره بفکرت باشم و تولدت رو یادآوری کنم و همش تبریک بگم
میدونم روز تولدت برات مهمه
و کاش تو هم بدونی چیزهایی که برای من مهمه
بهرحال ، من عهد بستم دیگه گله و شکایتی از تو نکنم برای هر چیز :)
# مثل برگی ، تن سپرده به بادم ...